طی ربع قرن اخیر رقابت و درگیری ایران و عربستان شاه بیت روابط منطقه ای بوده است. اما پیش بینی می شود که برای ربع قرن آینده این درگیری و رقابت به سمت «اخوان المسلمین» با ایران هدایت شود. مگر این که ایران تغییر رویه دهد و ترکیه نیز ترکیه دیگری شود، البته منظور تغییر مذهبشان نیست بلکه تغییر سیاستشان است.
دیپلماسی ایرانی به نقل از الحیات، دلایل بسیاری وجود دارد که اخوان و ایران را رقیب یکدیگر کند، هر دو آنها "اصولگرا" هستند و ثابت شده است که همواره هنگامی که اصولگرایان اختلاف پیدا کردند با یکدیگر درگیر شده اند، این قاعده نخست و اساسی است، مابقی دلایل به سیاست خارجی ایران و گرایش مذهبی آن باز می گردد و همین مساله باعث می شود تا برخوردهای قدیم تجدید شوند که نمونه آن را در سوریه می بینیم.
بیشتر تحلیلگران عرب با ذهنیت لیبرالیستی بر این باورند که اصولگرایان در کشورهای عربی به زودی با یکدیگر ائتلاف کرده و خود را به اخوانی ها نزدیک خواهند کرد و هم زمان با حفظ قدرت یا بهتر بگوییم، صعود مجدد اصولگرایان در جمهوری اسلامی ایران آنها نیز به قدرت خواهند رسید. در حالی که چندان توجهی به عمق اختلافات موجود میان آنها نمی شود، یک عامل مشترک میان همه آنها وجود دارد، مقاومت را تایید می کنند و با غرب به دشمنی بر می خیزند.
اما در برخی مسائل حقیقی در عالم واقع آنها اختلاف نظر سنگینی با یکدیگر دارند. به خصوص در موضوع سوریه و مواضع ایران در برابر آن که در حقیقت عاملی برای اختلاف میان آنها شده است. پیش از این ایران تلاش می کرد تا تشیع را در منطقه و محیط پیرامونی خود به خصوص در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس ترویج کند یا از شیعیان آن جا حمایت کند برای همین به سراغ اخوانی هایی رفت که روابط نزدیکی با ایران دارند و طرفداران بسیاری در میان مردم این منطقه نیز دارند. اما در عین حال ایران اعتمادی هم به اخوانی ها ندارد.
منطقی که در حال حاضر ایران دارد این است که توطئه ای وجود دارد که از سوی قطر، عربستان، ترکیه و امریکا حمایت می شود و کسانی که از آن حمایت می کنند در حقیقت می خواهند محور مقاومت را سرنگون کنند. برخی تحلیلگران از جمله تحلیلگران لبنانی بر این باورند که در دوره ای امریکایی ها تلاش می کردند که انقلاب جمهوری اسلامی ایران را به شکست بکشانند و آن را برای رسیدن به اهدافش ناکام بگذارند اما آنها در تلاش هایشان شکست خوردند اکنون برای رهایی از این شکست به سراغ اخوانی ها آمده اند و می خواهند از آنها حمایت کنند تا همه دشنام ها و تخریب ها متوجه ایران شود تا بدین ترتیب ایران را شکست دهند. آنها برای این که اجازه ندهند ایران به صدور انقلابش بپردازد و تلاش هایش در رسیدن به این هدف را ناکام بگذارند تلاش می کنند تا اخوانی ها را که از ابتدای انقلاب اسلامی ایران با تهران روابط تنگاتنگی داشته اند، از آن جدا کنند و آنها را به رقیبی برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل کنند.
حتی اگر نیمی از این تحلیل را هم بپذیریم که در عالم واقع به نظر می رسد که حداقل نصف آن قابل قبول است، در می یابیم که اخوان المسلمین جدید تا اندازه ای از اخوان المسلمین قدیم که متحد ایران بودند فاصله گرفته است و آنها تلاش می کنند نا در عرصه بین المللی طرحی نو با ایدئولوژی خاص خودشان ایجاد کنند. امروزه باید میان اخوانی روشنفکر با طلبه و کارگر تفاوت قائل شویم، امروزه اخوانی ها هدفشان صرفا رسیدن به قدرت است و برای این کار ابایی ندارند که از متحد سابق همیشگی شان یعنی ایران هم فاصله بگیرند.
به هر حال وجود این دیدگاه عاملی شده است تا یک حس بی اعتمادی میان ایران و اخوانی ها به وجود آید، حسی که قبلا وجود نداشته اما در طول روند سه دهه گذشته به تدریج تقویت شده است. اگر این دیدگاه را ملاک بگیریم آن گاه بهتر در می یابیم که دلایل رفتارهای محمد مرسی، رئیس جمهوری اخوانی مصر در برابر ایران چیست و چرا اخوانی های سوریه با ایران دشمنی می کنند. شاید روزی برسد که بگوییم اختلاف های ایران و عربستان ترحم آمیزتر از اختلاف های ایران و اخوان بوده است.
:: موضوعات مرتبط:
اخبار ,
اخبار سیاسی ,
اخبار مهم ,
,
:: بازدید از این مطلب : 336