سکانس اول
جریان از یک روز جمعه آن هم ساعت 10 صبح روبروی باشگاه داماش شروع شد. از صبح نم نم باران در شهری که ملقب به شهر باران های نقره ای است شروع به بارش کرده است. کم کم از کوچه پس کوچه ها افراد خود را به روبروی باشگاه می رسانند. خیلی ها با آن وضعی که آمده اند معلوم است تا صبح نخوابیده اند و خواب صبح جمعه خود را حرام کرده اند. حرف از مالک جدید باشگاه است مالکی که فقط می دانند سال گذشته تبلیغ آنها بر روی پیراهن تیم های پایتخت نشین نقش بسته بود. از کوچه ورودی که وارد ميشويد، یک پارچه بزرگ که در سپاس از شركت صدرا است خود نمایی می کند. روبروی در باشگاه هم از این پارچه نوشته ها کم نیست. این همه جمعیت آن هم در این روز که فقط خبرگزاری ها از آن اطلاع داشتند جای تعجب است. کلی عکاس و خبرنگار دوربین به دست و کاغذ به دست وارد باشگاه می شوند.
سکانس دوم
جمعیت رو به فزونی است و به تعداد آنها افزوده می شود.عابدینی خود را سریع ازطبقه سوم باشگاه به جلوی در باشگاه می رساند ازدحام بسیار زیادی در جلوی در باشگاه وجود دارد. جمعیت با شعارهایشان عابدینی و داماش را تشویق می کنند و ناگهان فردی با چهره سفید و عینک دودی از ماشین پیاده می شود سر وصدا بالا رفته و به شدت شهرام قویدل را تشویق میکنند. جمعیت دور مالک جدید حلقه زده اند عابدینی به استقبال مالک جدید می رود.
در همین حال جمعیت همچنان مالک جدید و عابدینی و داماش را تشویق می کنند. همسایه های باشگاه با کمال تعجب ازدحام روبروی خانه شان را نظاره می کنند و در این تشویق ها مالک جدید و عابدینی دست در دست به داخل باشگاه می روند.
سکانس سوم
هواداران در حیاط باشگاه در حال تشویق هستند و با تشویقی بی وقفه کسی را بی نصیب نمی گذارند. مسولان استانی که می آیند و می روند هوادران با شعار هایشان آنهایی که حاضر نیستند را مورد هدف قرار می دهند. تمام دوربین ها در حال شکار این صحنه ها هستند. تمام کو چه روبروی ورزشگاه و حیاط باشگاه پر از هوادارانی است که سر از پا نمی شناسند. آنقدر تشویق می کنند که فردی از بین مسولان باشگاه می آید و از آنها تقاضا می کند که ساکت باشند آنها هم ساکت می شوند و با حلقه هایی گرم صحبت می شوند و بحث از هر جایی که باشد میزنند از دربی گیلان تا وضعیت این روزهای سپیدرود که روزگاری تک سوار فوتبال گیلان بود. آنها از الان بازیکنان مورد علاقه شان برای نیم فصل را انتخاب کرده اند. کسی نیست که در حرف هایش از امیدواری از آینده نباشد.
سکانس آخر
هر از چند گاهی یک نفر می آید و خبرهایی از حرف های داخل جلسه می دهد. بلاخره از آسانسور های باشگاه عابدینی و قویدل و محمد (از مشاوران قویدل) به داخل جمعیت هواداران می آیندو بازهم تشیق تشویقی بی امان, هوا هم کم کم آفتابی شده است. اول عابدینی شروع به صحبت می کند. با یک بلنگو در دست تا صدا به همه برسد حتی آنهایی که در جلوی در هستند. عابدینی از گذشته و ازدرد های کشیده شده می گوید از رنج هایی که به داماش روا شده است و از دوستانی که در پوست گرگ بودند.
نوبت هم که باشد نوبت مالک جدید باشگاه است از لحن حرف هایش معلوم است که فردی کم صحبت و خجالتی است. او به هواداران وعده مساعت و رتبه خوب در لیگ امسال را می دهد و سپس نگاهش را به آینده معطوف می کند به تیمی که می خواهد آسیایی شود. حرف هایش برای هواداران بسیار شیرین و دلچسب بود و با این چند جمله حرف هایش تمام می شود. با این صحبت ها هواداران تیم را تشویق می کنند و کم کم به خانه هایشان می روند. برای آنها این پایانی بر روزهای تلخ داماش و آغاز یک دوره جدید از زندگی فوتبالی برای شهر رشت است.
:: موضوعات مرتبط:
اخبار فوتبالی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 522